نمایش پست تنها
قدیمی 30-10-2009, 01:56 AM   #1
Sasha
(کاربر فعال)
 
Sasha آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Oct 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 50
Sasha به Yahoo ارسال پیام
Euro تاریخچه نجوم

تصورات اوليه ي از عالم همواره بر مسطح بودن زمين دلالت داشتند،چرا که فواصل طي شده توسط بشر،بسيار کم تر از فواصل مورد نياز براي تشخيص شکل کروي زمين بود.

يونانيان باستان معتقد بودند که زمين صغحه اي مسطح است شناور بر روي آب که خيمه اي چاک چاک آن را پوشانده است.به دور خيمه آتش و درون آن زمين قرار داشت.هر روز «هليوس»،خداي خورشيد،ارابه ي آتشين خود را در آسمان به حرکت در مي آورد و شب نيز از اقيانوس زير زمين ميگذشت. البته فلاسفه ي مختلف يونان اعتقادات گوناگون داشتند.



نخستين بار ارسطو در حدود ۳۴۰ قبل از ميلاد در کتاب «درباره ي افلاک» ادعا کرد که زمين کروي است.او دو دليل براي اين ادعا داشت و يونانيان دليل سوم را نيز آوردند:

۱.سايه زمين روي ماه در هنگام خسوف همواره دايره اي است.

۲.با سفر به عرض هاي جغرافيايي پايين تر ارتفاع ستاره ي قطبي کم ميشود.

۳.بادبان کشتي ها در افق و در هنگام نزديک شدن به ناظر ابتدا ديده ميشود.


در قرن دوم بعد از ميلاد،بطلميوس نظريات خود و ارسطو را ترکيب نمود و مدل کاملي براي جهان ارايه داد.بر اساس مدل او،زمين در مرکز عالم و هفت فلک(ماه،زهره،عطارد،خورشيد مريخ،مشتري و زحل) قرار داشتند و در دوردست ها نيز فلک ستارگان دور دست جاي ميگرفت و همه به دور زمين میچرخیدند.برای توضیح حرکت رجوعی سیارات در آسمان،بطلمیوس مجبور شد هر سیاره را به دور فلک خود نیز بچرخاند.این مدل با مشاهدات رصدی سازش بسیاری داشت.

تا سال ۱۵۱۴ مدل بطلمیوسی مدل مورد قبول همه و بخصوص کلیسا بود.در این بین عده ای مانند «جوردانو برونو»اعلام کردند که خورشید در مرکز عالم است و اکثر آن ها توسط کلیسا مجازات شدند.سرانجام در همان سال،«نیکلاس کوپرنیک»،کشیش لهستانی نظزیه ی خورشید مرکزی خود را منتشر کرد.این حرکت که به دلیل ترس از کلیسا در روزهای آخر زندگی او انجام شد،بعد ها انقلاب کوپرنیکی نام گرفت و برای اولین بار در طول تاریخ خورشید را در مرکز عالم قرارداد.

در نظریه ی کوپرنیک خورشید در مرکز عالم قرار دارد و همه ی سیارات روی مدارهای دایره ای به دور آن میچرخند.علیرغم این که این مدل کم و بیش پذیرفته شد،اما در آن اشکالات رصدی وجود داشت.

بعدها رصدهای یکی از تیزبین ترین رصدگران تاریخ،تیکو براهه،موجب تکمیل این نظریه شد.خود “براهه” از روی رصدهایش مدل جدید و اشتباهی برای عالم ارایه داد.در مدل او همه چیز به دور خورشید میچرخید و خود خورشید به دور زمین در حرکت بود.


این نظریه چندان مورد توجه قرار نگرفت،اما دستیار جوان تیکو،یوهانس کپلر،با استفاده از داده های رصدی استادش مدل کاملی برای منظومه ی شمسی ارایه داد.نتیجه ی کارهای کپلر در قالب سه قانون مطرح شد:

۱.همه سیارات در مسیرهای بیضی نزدیک به دایره که خورشید روی یکی از کانون های آن قرار دارد حرکت میکنند.

۲.خط واصل خورشید-سیاره در زمانهای مساوی سطوح مساوی را طی میکنند.

۳.نسبت مربع زمان های لازم برای یک دور چرخیدن دو سیاره به دور خورشید،برابر است با نسبت مکعب قطر بزرگ بیضی مسیر آنها.



در ۱۶۰۹ “گالیله” برای اولین بار از تلسکوپ برای رصد آسمان استفاده کرد.هر چند که معمولا به اشتباه گالیله را به عنوان مخترع تلسکوپ میشناسند،اما در واقع مخترع تلسکوپ “لیپرشی” عینک ساز هلندی بود.

یک سال بعد گالیله اولین نتایج رصدیش را منتشر کرد:

۱.مشتری اقماری دارد که به دورش میچرخند.

۲.زهره دارای اهله است.

۳.زهره در آسمان بزرگ و کوچک میشود.

۴.راه شیری پر از ستاره است.

۵.روی سطح خورشید لکه هایی وجود دارد.

۶.ماه پر از گودال و دره است.


بسیاری از موارد بالا میتواند نظریه ی بطلمیوسی را نقض کند.بعدها دادگاه تفتیش عقاید گالیله را محاکمه،محکوم به ارتداد و مجبور به توبه کرد.


صبح شب مرگ گالیله،”نیوتون” به دنیا آمد.او در ۱۹ سالگی به کمبریج رفت و در مدت شیوع طاعون و تعطیلی دانشگاه به خانه بازگشت و سه قانون معروف خود را بنا نهاد:

۱.اگر برآیند نیروهای وارد بر یک جسم صفر باشد و یا به آن نیرویی وارد نشود.اگر آن جسم ساکن باشد تا ابد ساکن خواهد ماند و اگر متحرک باشد تا ابد به صورت مستقیم الخط یکنواخت به حرکتش ادامه خواهد داد.

۲.تغییر سرعت یک جسم بر اثر وارد کردن نیرو بر آن همواره متناسب با نیرو و جهت آن در راستای نیروی وارد شده بر آن است.

۳.هر عملی را عکس العملی است،به همان اندازه و در خلاف جهت آن.

بعدها نیوتون قانون گرانش عمومی خود را نیز بنیان نهاد که بر طبق آن هر دو جرم همدیگر را جذب میکنند که این نیرو با جرم دو جسم رابطه ی مستقیم و با مجذوز فاصله ی آنها نسبت عکس دارد.

حال با استفاده از قوانین یاد شده می شد قوانین کپلر را اثبات نمود.

از آن زمان تا سال ۱۹۰۵ اکتشافات زیادی در نجوم اتفاق افتاد که از آنان چشم پوشی میکنیم تا به سال ۱۹۰۵ برسیم.

در این سال آلبرت اینشتین،فیزیک دان برجسته ی قرن بیستم،در چهار مقاله ی خود دنیای فیزیک را متحول نمود.

۱.حرکت براونی

۲.اثر فوتوالکتریک

۳.نسبیت خاص

۴.برابری جرم و ماده

وی همچنین در ۱۹۱۵ نظریه ی نسبیت عام را مطرح نمود.

اینشتین خود میدانست که بر طبق نظریاتش جهان در حال گسترش است،اما خود او با این فرض مخالف بود و در معادلات خود ضریبی به نام “نسب کیهان شناختی” وارد نمود تا جلوی انساط عالم را بگیرد.اما وقتی که “ادوین هابل” انبساط عالم را از طریق طیف سنجی کشف نمود،اینشتین این کار خود را بزرگترین اشتباه زندگیش توصیف کرد.
Sasha آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول